بازار و کسب و کار

ناترازی در مدیریت عامل ناترازی های موجود

مهندس عبدالله زمانی تونی کارشناس مدیریت شهری در خصوص پدیده نوظهور و خلق الساعه تولید واژه های پرطمطراق مانند” ناترازی ” برای پوشش دادن ناکارآمدی و ترک فعل برخی مدیران چنین اظهار داشتند که مدیریت در ایران به عنوان یک چالش جدی مطرح است و این موضوع به خصوص زمانی تأسف بار تر می‌شود که برخی مدیران با استفاده از رانت و روابط خاص به پست های عالی مدیریتی می‌رسند. این مسئله می‌تواند باعث اشتباهات زیاد و جبران ناپذیری در تصمیم‌گیری و یا تصمیم سازی برای مراجع بالادستی جهت تعریف و تدوین برنامه های کلان جهت اداره کشور شود.مدیرانی که از تخصص و شایستگی لازم برخوردار نیستند، ممکن است تصمیمات نادرستی بگیرند که به نفع اقتصاد ،معیشت،سیاست،ورزش،فرهنگ ،هنر و تمامی ابعادجامعه نباشد. همچنین به علت عدم آگاهی از فعالیت های حوزه تحت مدیریت خود در پاسخگویی به بحران ها دچار مشکل گردند.از طرفی مدیرانی که با رانت به قدرت رسیده‌اند، معمولاً به جامعه و مردم پاسخگو نیستند و این مسئله باعث کاهش اعتماد مردم به سیستم و نهادهای دولتی می‌شود.اینگونه مدیران اغلب در توزیع منابع و امکانات عادلانه رفتار نمی کنند. چنین مدیرانی ممکن است منابع و امکانات کشور را به نفع خود و نزدیکانشان توزیع کنند و این مسئله به نابرابری اقتصادی و معیشتی منجر می‌شود.از سویی دیگر ظهور و بروز این نوع مدیران در سیستم مدیریتی کشور باعث کاهش انگیزه برای نوآوری و پیشرفت در سازمان ها میگردد، وقتی افراد توانمند و شایسته به دلیل سیاست‌های نادرست از فرصت‌های شغلی و مدیریتی محروم می‌شوند، انگیزه برای نوآوری و پیشرفت در جامعه کاهش می‌یابد.

با پیدایش این پديده نامیمون، نهادهای دولتی دچار ضعف و از هم گسیختگی خواهند شد، ریشه‌دار شدن رانت‌خواری و مدیریت ناکارآمد می‌تواند به ضعف نهادی و کاهش کارایی نهادهای دولتی منجر شود.

برای بهبود این وضعیت، ضروری است که نظام‌های نظارتی، انتخابی و مدیریتی شفاف‌تری در کشور ایجاد شود که معرفی مدیران بر اساس شایستگی و توانمندی افراد باشد. همچنین، فرهنگ پاسخگویی و شفافیت در مدیریت باید تقویت شود تا بتوان به سمت پیشرفت و توسعه پایدار حرکت کرد.مساله مهم دیگر ،عدم آگاهی و تخصص مدیران در بخش های مهم و استراتژیک می‌تواند تأثیرات منفی زیادی بر حوزه‌های مختلف، به ویژه در خصوص انرژی پایدار، داشته باشد. مدیران نا آگاه نمی‌توانند تصمیمات درستی در زمینه‌های فنی و فناوری‌های نوین انرژی اتخاذ کنند، که این می‌تواند به ناکارآمدی در پیاده‌سازی پروژه‌های انرژی پایدار منجر شود،همچنین عدم شناخت مدیران از ظرفیت‌های انرژی‌های تجدیدپذیر و مزایای آن‌ها، می‌تواند منجر به کمبود سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها شود. این مسأله تأثیر مستقیم بر کاهش توسعه زیرساخت‌های لازم برای انرژی پایدار دارد. هنگامی که مدیران نامتخصص به درستی با الزامات و چالش‌های حوزه انرژی آشنا نیستند، نمی‌توانند استراتژی‌های موثری برای بهره‌وری و ارتقاء انرژی پایدار تدوین کنند.در حالی که همواره از همگام سازی و همراهی با پیشرفت تکنولوژی‌های نوین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در دنیا دم میزنیم،اما با تکیه مدیران سالخورده و اکثرأ سنتی بر مسند مدیریتی ،عملا این امر محقق نمی شودچرا که عدم آگاهی از فناوری‌های روز دنیا و روش‌های نوین می‌تواند منجر به کاهش نوآوری در حوزه انرژی و وابستگی بیشتر به منابع سوخت فسیلی گردد.

 تصمیم‌گیری‌های نادرست در مدیریت منابع انرژی می‌تواند منجر به آلودگی محیط زیست و ایجاد بحران‌های زیست‌محیطی شود که نتایج آن برای جامعه و اقتصاد کشور مخرب است.برای حل این مشکلات، ضروری است که مدیرانی با تخصص و تجربه در حوزه انرژی، به ویژه در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر، به کار گرفته شوند. همچنین آموزش و توسعه مهارت‌های مدیریتی و فنی در این حوزه باید در اولویت قرار گیرد تا بتوان به سمت یک آینده پایدار و کم‌هزینه‌تر در زمینه انرژی حرکت کرد.عدم تطبیق دانش و مهارت‌های مدیران سنتی و سالخورده با تحولات سریع تکنولوژی یکی از چالش‌های بزرگ در کشور است. این موضوع می‌تواند تأثیرات منفی زیادی بر روند پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشور داشته باشد.در ذیل به برخی از اثرات این مسأله خواهم پرداخت:

مدیران سنتی ممکن است به دلیل عدم آشنایی با تکنولوژی‌های جدید و روش‌های نوین، در برابر تغییرات مقاومت کرده و به سمت نوآوری نروند. این مقاومت می‌تواند مانع از به‌کارگیری تکنولوژی‌های جدید و بهینه‌سازی فرایندهای کاری شود.از طرفی ،عدم تطبیق با تکنولوژی‌های روز می‌تواند به کاهش رقابت‌پذیری سازمان‌ها و صنایع منجر شود. در جهانی که رقابت بر اساس نوآوری و فناوری‌های پیشرفته جریان دارد، عدم توجه به این مسأله می‌تواند به از دست رفتن بازارها و فرصت‌هابیانجامد.متأسفانه حضور مدیران با دانش و سبک مدیریتی سنتی ممکن است همچنان فرایندهای اجرایی قدیمی را حفظ کنند که دیگر کارایی ندارند و این مسأله می‌تواند به کسادی در شرکت‌ها و سازمان‌ها منجر گردد.چالش اساسی و قابل توجه، عدم توانایی در جذب نیروی جوان و متخصص و به روز است.جوانان و نیروهای متخصص جدید به دنبال محیط‌های کاری پیشرفته و نوآورانه هستند. زمانی که مدیران نتوانند نیازها و انتظارات جدید را درک کنند، قطعاً نیروهای جوان تر را از دست خواهند دادو این امر باعث عدم بهره‌وری از تکنولوژی‌های نوین گردد که به افت تولید و بهره‌وری منجر خواهد شد و این موضوع علاوه بر اقتصاد، بر کیفیت زندگی مردم نیز تأثیرگذار است.برای حل این مسائل، ضروری است که فرهنگ یادگیری و به‌روزرسانی مداوم در سازمان‌ها و نهادهای دولتی تقویت شود. برنامه‌های آموزشی و کارگاهی برای مدیران سنتی و سالخورده می‌تواند به آن‌ها در فهم بهتر تکنولوژی‌های نوین یاری رساند و به تدریج رویکردهای مدیریتی آن‌ها را به سمت نوآوری و تطبیق با تغییرات سوق دهد. همچنین، ایجاد فرصت‌هایی برای تعامل مدیران با جوانان و متخصصان جدید می‌تواند به تبادل دانش و تجربیات کمک کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا